دنیای اونا


                                         

سه تا بچه. یکیشون از دوتای بقیه کوچیک تر. لاغر تر و مظلوم تر با چشمایی که وقتی میخنده میشن دو تا خط اریب. اون دوتا بزرگترا قلدر و زور گو. و یکم تپلی. قلدرا توپ بازی میکنن. مظلومه رد میشه. توپ میفته سمتش. چشماش برق میزنه که شاید بتونه با قلدرا دوست بشه. توپو بر میداره و می ایسته سر جاش یکی از قلدرا که راه راه سفید و قرمز تنشه میاد سمتش و میترسونتش. قلدرا بهش میخندن.کتکش میزنن. بغضش میگیره اما گریه نمیکنه. میره خونه. یه مرد اونجا منتظرشه. مرد قوی یه کیسه پر از یخ روی کبودی صورتش میذاره و براش حرف میزنه. با هم ورزش میکنن که بتونه از پس همه، خودش بر بیاد که این دفه حتی بغضم نکنه...
قلدرا توپ بازی میکنن. مظلومه رد میشه. توپ میفته سمتش. چشماش برق میزنه که بتونه خودی نشون بده. توپو برمیداره و می ایسته سر جاش. یکی از قلدرا که سفید تنشه میاد توپو میندازه زمین و دستشو میگیره و میپیچونه. اما نمیتونه خمش کنه. ناچار میشه لبخند بزنه و اون یکی قلدره که راه راه سفید و قرمز تنشه از تعجب ماتش میبره. لبخند دوباره ی مظلومه قلدرا رو به خودشون میاره. حالا دیگه چشماش شدن دو تا خط اریب. مظلومه توپو از زمین برمیداره و پرت میکنه هوا . قلدرا هم لبخند میزنن.
 
نظرات 23 + ارسال نظر
امید جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:49 ب.ظ

اول شدم م م م م م م م م م م م م..... *-:

... !

علی جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:06 ب.ظ http://aie.blogsky.com

من همیشه به قلدر ها میخندم اما اگه اونها بخندن نشونه اینه که از دست من حرسشون گرفته میدونی چرا چون زورشون به من نمیرسه این رو اون به من گفته(اینم دنیای من)

نگار جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:57 ب.ظ http://neeggaar.blogsky.com

چه ماجرای جالبی !
در ضمن امید تبریک میگم ولی خب تو ابن مسایل همیشه اولی D:

هاله جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:24 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

:)) باحال بود :))

پریسا جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.parisssa.blogspot.com/

؛)

سیاهِ روشن شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:32 ق.ظ http://pooy.blogsky.com

باید از مظلوما دفاع کرد؟ یا کمکشون کرد؟ یا ولشون کرد؟؟؟؟

پریا شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:02 ق.ظ http://pariya.blogsky.com

بابا یکم تحویل

امیرحسین-کوچ ماه شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:30 ب.ظ http://amireghlimi.blogsky.com

دیگر نه من نه این معانی معیوب!
دیگر نه من نه این شهادت اشک!
دیگر از تکرار ترانه خسته ام!
از این پنجره های بسته خسته ام!
خسته ام از این دقایق بی لبخند!
باران ببارد یا نبارد،
من می روم با دستهایم
چتری برای پروانه ها بسازم!

نقره ای شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:46 ب.ظ http://silverheart.blogsky.com

چرا وقتی قوی شد ... نخواست دوست بشه؟ چرا خواست خودی نشون بده؟ چرا؟؟؟

کیوان شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:55 ب.ظ http://shoma.blogsky.com

اون آرشیو دستی ایده جالبیه . موفق باشی .

مریم شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:27 ب.ظ http://3pehr.blogsky.com

چقدر خوبه که همیشه یکی باشه تا از آدم در برابر ظالما دفاع کنه.کاش یکی از همونا منتظر من هم باشه.

حامد شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:10 ب.ظ http://antimemory.blogspot.com

این از خاطرات دوران کودکیت بود؟ پس خیلی هم بد نبوده که،.. بوده؟

اون تکرار کامنت تو باعث تعجب منم شده! شاید یکی خواسته با تکرارش چیزی رو به من ثابت کنه! اینقدر که کامنتات معرکه است!

حال مامان چه طوره؟

والا خاطره که ... نه ! نبود !

پیمان شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:36 ب.ظ http://paymannabavi.persianblog.com

داستان بود؟؟ خوب بود اما بد آموزی داشت./

لطیفه شنبه 1 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:15 ب.ظ http://latifeh.blogsky.com

عالیه مهناز جون
تا باشه از این سرقتها
خوشحال شدم که مطلبم بدرد یکی خورد
موفق باشی

ایرانی یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:55 ق.ظ http://sincetoday.blogsky.com/

درود مهناز خانم
همیشه باورم بود که مطلب ها راخودت مینویسی وچه روان وزیبا مینویسی
اما حالا لطیفه این مطلب را از خود میداند . راستی حقیقت داره؟

منظور لطیفه مطلب نبود... فقط یه دستور بود که من ازش توی قالب نظر خواهی استفاده کردم...

محسن یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:33 ق.ظ http://www.iahmadi.com

سلام دوست من
وبلاگ زیبایی دارید
موفق باشید و سرافراز

چرتینکوف یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ق.ظ

پاهای کثیف خوبه. اما دستای کثیف نه...
وبلاگ قشنگی داری.

دستهای آلوده یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:51 ق.ظ http://khanoomheydari.weblogs.us

چه کمکی؟ قربون تکتکت!

دلقک یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:47 ب.ظ http://aavin.blogsky.com

مرسی. خوشحالم که بهتر شدی

سمانه یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:12 ب.ظ http://asemoonetanha.persianblog.com

گاهی وقتا این کار عملی نیست

kimia دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ب.ظ http://kija.blogsky.com

ژاپنی بود ان لاغرووهه ؟

هاله سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:46 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

کجایی مهناز ؟

ترسا چهارشنبه 5 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ق.ظ http://tarsaa.blogspot.com/?

اولای مطلبت گفتم نکنه پسره بره و همه ی قلدر ها رو بزنه و با یه هپی اند خال تور تمومش کنی! آخر مطلب حس شیرینی بهم گفت: مهناز خوب می نویسه. بهش جواب دادم، بی شک! حلا بگذریم که در مردانگی ما! شک کرده!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد